یه مرضی هم هست که این طوریه که طرف خودش هر نوع ردی از خودش رو پاک میکنه، از بین میبره ولی برای اون یکی رو دنبال میکنه، مو به مو در جریان جزییاتشه
این یه نوع بیماریه!
یه مرضی هم هست که این طوریه که طرف خودش هر نوع ردی از خودش رو پاک میکنه، از بین میبره ولی برای اون یکی رو دنبال میکنه، مو به مو در جریان جزییاتشه
این یه نوع بیماریه!
یکى از سخنان معرفت بخش مولى العارفین امیرالمومنین- علیه السلام- که در بخش سوم نهج البلاغه روایت شده است این جمله است:
«عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم».(1): خداوند را به شکسته شدن تصمیم ها و باز شدن گره ها و به هم زدن نیت ها شناختم.
در این بیان، امام -علیه السلام- براى معرفت و خداشناسى سه راه ارائه
فرموده است که هر یک جداگانه براى رسیدن به معرفت الله کافى است و بزرگانى
که بر نهج البلاغه شرح نوشته اند دو جمله ى: 'حلّ العقود' و 'نقض الهمم' را
عطف تفسیرى (و توضیح) جمله: 'فسخ العزائم' شمرده اند. اما به نظر حقیر،
این سه جمله هر کدام مفادى مستقل دارند و هر یک براى خداشناسى و وجود خدا،
راه و دلیل مستقلى را نشان مى دهند... .
و اما نظرى که این جانب احتمال
مى دهم و با لغت و مفردات کلام هم قابل تطبیق است این است که از این بیان
امام -علیه السلام- سه راه براى خداشناسى استفاده مى شود:
1- فسخ عزیمتها.
2- باز شدن گره ها.
3- شکسته شدن همتها.
بسیار اتفاق مى افتد که انسان تصمیم بر کارى مى گیرد و عزم مى نماید آن
را انجام دهد و به نظر خودش تمام مقدمات آن کار را فراهم مى سازد و چنان
است که از جانب او و از جهت نیتى که دارد هیچ انصرافى حاصل نشده است و مى
خواهد به هر قیمتى و به هر طور شد آن کار را تمام کند و تصمیم خود را عملى
سازد و از جهت مقدماتى که باید فراهم کند نیز به نظر خودش کوتاهى نکرده
است. اما ناگهان مانعى که معلوم است جریان غیبى است و به علل مادى نمى توان
آن را مستند کرد، موجب مى شود که نقشه او خنثى شود و با اینکه اراده اش
محکم بود و مقدمات کار از هر جهت فراهم شده و اطمینان به رسیدن به مقصود
بود، جلوى نیل به مقصود گرفته مى شود و از آن عمل ممنوع مى گردد.
در
تاریخ حوادثى که گواه این مطلب است بسیار است و گاه هم توسلات و صدقات و
دعاها موجب شده است که نقشه هاى صد در صد مورد اطمینان دشمن "نظیر جریان
بسیار عجیب طبس" شکست بخورد و عزیمت هاشان باطل شود.
این احتمال نزدیک به ذهن است که مراد از حل عقود، باز کردن گره هاى امور
و حل مشکلات و دشواریهاست. آرى گره هاى بسته به لطف و عنایت خدا گاهى چنان
باز مى شود که به هیچ چیز جز مدد غیبى و عالم غیب امکان استناد ندارد.
انسان
براى رسیدن به مقصودى هر چه در توان دارد اقدام مى نماید، اما همه درها را
به روى خود بسته مى بیند و سعى و تلاش خود را بى ثمر مى یابد؛ ولى به
عنایت الهى و به گونه اى که در ذهنش خطور نمى کرد، درى که هرگز باز شدنش را
احتمال نمى داد به رویش باز مى شود و به مقصد نایل مى گردد. در این دو
مورد، یعنی "فسخ عزیمت ها و باز شدن گره ها"، حکایات و سرگذشتها بسیار است،
که بر افراد تحت فشار و گرفتاران پس از سختیهاى بسیار کار آسان و پس از
تنگیها و دشواریها، گشایش نصیبشان گردید و مضمون این آیات بر ایشان ظاهر
شد.
- 'سیجعلُ اللهُ بعدَ عُسرٍ یُسراً' [طلاق، 7]
- 'فانّ مع العُسر یُسرا انّ مع العُسر یُسراً' [انشراح، 5 و 6]
- و 'و من یتوکل على الله فهو حَسبُه' [طلاق، 3]
- و 'من یتق الله یجعل له مِن امره یُسراً'. [طلاق، 4]
اولش میگفت پذیرش گرفتم فلان تاریخ دیگه میرم. گفتم به سلامتی !! (تو دلم گفتم وضعیت دانشگاه و درسش که اونطوری مقاله هم نداره، گینه بیسائو هم پذیرشش نمیکه که)
یکم که گذاشت گفت به کسی نگیدااا
بعد گفت میدونی با فلان نماینده مجلس دوستم و برام پذیرش گرفته ولی بدیش(!) اینه که تو ایران بعدش تعهد خدمت دارم
من :| به سلامتی!!!
دوکم( یکم بعد از اون یکم) که گذشت باز اومد گفت اینم به کسی نگیدااا
.
.
.
آخرش گفت لاتاری اسمم در اومده و دنبال جاب آفر هستم. جایی میشناسی برای کار؟
گفتم به سلامتی!! نع
حقیقتش اینه از اولش عین آدم میگفت با لاتاری داره میره میتونستم جاب آفر صوری براش پیدا کنم ولی الان اصلا.
بعضی از آدم ها توی دروغ دوست دارن خوش باشن
توی دروغ زندگی نکردشون رو بکنن
توی دروغ، به جای دیگران تو شرایط دروغکی زندگی کنن، فخر بفروشن، کمبودهاشون رو بپوشونن.
جالب اینجاست اطرافیان اینقدر هم پر و بال بهشون میدن که خودشون هم باور می کنن که داستان اصلی همینه
:|
* دیشب به یه موضوعی فکر میکردم که خیلی باحال بود و میخواستم بنویسمش، الان هر چی فکر میکنم یادم نمیاد
چگونه قدر داشته هایمان را بدانیم؟
پاسخ: از دستشون بدیم یا برگردیم به زمان نداشتنشون. خیلی کلیشه ای به نظر میاد ولی همینه که هست.
مرداد خود را چگونه گذراندید؟
پاسخ: خیلی گرمه و آرزوی تموم شدنش رو دارم کلا دوست دارم 3 ماه به عنوان مهر وجود داشته باشه ولی 1 ماه مرداد نامی وجود نداشته باشه.
بعد با این همه تولدی که تو مرداد داری چکار میکنی؟
پاسخ: خب مهر تولد میگیریم
اگه گذرمون افتاد سینما چی ببینیم؟
پاسخ: هرچیزی جز ساعت 5 عصر. نمیدونم چدیدا چرا اسم سریال و فیلم ها رو اینطوری میذارن. زمان هم شد اسم فیلم؟ مدیری هم دیگه خلاقیتش به ته کشیده!
قرار بود یه کاری برای یکی انجام بدی چرا انجام نمیدی؟
پاسخ: چون حقیقتش روم نمیشه و حس میکنم در حد اینکه اینقدر برش داشته باشم نیستم ولی فردا صحبت میکنم نهایتش اینه ضایع بشم!
چرا اینهمه کار عقب افتاده داری؟
پاسخ: چون تنبلم
چرا بهت گفت دو روز بهم فرصت بده بعدش چیزی نگفتی؟
پاسخ: چون همین مدت هم که فرصت دادم زیادیش بود.
چرا الان چیزی بهش نمیگی؟
پاسخ: چون از چشمم افتاده. افتاده رو زمین خاکی شده، کثیف شده دیگه نمیره تو چشمم!
میخوای چیکار کنی؟
پاسخ: هیچی، همین خودش کلی کاره.
وقتی عینکشو میزد بهتر میشنید
چون
بیشتر صحبت ها رو از روی لب خوانی متوجه میشد.
درسته هنوز زنده هست ولی خدایش بیامرزد. البته اگه هنوز به دینی یا خدایی معتقده چون دیشب با یه سوال متزلزل شد.
هنوز هم در شک هست
چند وقتی هست یه کتابی میخونم که خیلی برام جالبه و مطالبی رو میگه که قبلا بدون اینکه بدونم پشتوانه علمی داره، گاهی تو ذهنم مرور میکردم ولی اینکه از زبان یکی دیگه میشنوم خیلی خوشحال کننده هست اینکه من تنها نیستم که اینطور فکر میکنم
و حتی این چیز ها(تله ها) هم واقعیت دارند و زندگی آدم ها رو مختل میکنه
11 تا تله رو توضیح داده که من حس میکنم حداقل 3 موردش در من صدق میکنه. و با توجه به اطلاعاتی که خودم از خودم دارم یه نوع تله جانماز آبکشی هم باید بهش اضافه بشه که میشه 12 تا
این تله تو زندگی من اینطوری بوده که بدترین ضربه ها رو من از سمت آدم های جانماز آبکش و مقدس مآب اطرافم خوردم و انگار درس نمیگیرم!
حتی یادمه اولین بار به طرف گفتم و بهم گفت اصلا معنی این(جانماز آبکش) رو نمیدونه!............. یا خدا!
به گفته روانشناسی که این کتاب رو نوشته فردی که در این تله گرفتار میشه چون از بچگی این سبک رفتاری رو دیده، بازی کردن و رفتارکردن به شیوه دیگه رو بلد نیست و به همین خاطر به صورت یک الگوی تکراری مدام در این تله گرفتار میشه و واکنشش طوری هست که به طور مداوم افرادی رو که این تله رو حمل میکنن جذب میکنه.
در یک پست مجزا 11 تا تله رو با توضیحات مختصر مینویسم(خودم هنوز کامل 11 تا رو نخوندم)
البته کشف کردن تله به نظرم هنر نیست، هنر واقعی خارج شدن به موقع از این تله هاست طوری که عمر و هزینه ی زیادی براش تلف نشده باشه.
+به این فکر میکنم من چرا برای همچیم آدمایی جذابم؟! یه درصدی هم تقصیر خودمه اگه 50 درصد اطرافیانم لاییک بودن این تله احتمالا وجود نداشت و شاید تله از اونور بوم گرفتارم میکردم.
++ تازه بعضی وقتا میگم لاییک داره میگه چی هست ولی این مدل آدما رو من واقعا نمیتونم تشخیص بدم و حرکت بعدیشون ناشناخته هست.
زندگیه این؟!
***************************************
دو طایفه کمرم را شکستند:
اول- عالم فاسد
دوم- جاهل مقدس مآب
اولی با فساد خویش مردم را از علم باز میدارد و دومی با جهل خود در عبادت، مردم را از دین خدا متنفر میکند.
"امام صادق (ع)"
***************************************
اسم کتاب: زندگی خود را دوباره بیافرینید نویسنده: جفری یانگ
چقدر بامزه!
قبلا خوابشو دیدم و الان واقعیشو میبینم.
شاید باید "تژدید" نظر کنیم
شاید باید یه سری چیز ها رو ریخت دور و دوباره ساخت دوباره نوشت. شاید بعضی از تعاریف از اول غلط بوده اند
و شاید گاهی انقدر بر نادرست پافشاری میشه که ما به ارزش های درستمون شک میکنیم.
+ از اون روز هاست که احساس تموم شدگی دارم. جدیدا تو خواب هام ادامه کار های روزمره ام رو انجام میدم برای همین صبح بیدار شدن برام سخته چون اصلا فکر نمیکنم خوابم!
به یک مک بوک تر و تمیز، فقط برای کد زدن که یه خانم دکتر باهاش رفته مطب(!) و برگشته نیازمندیم
با حداقل قیمت!