۲۰ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دوستی های رو به تحلیل من

یه دوستی دارم که جمعه ها بعد از خوردن ناهار چرب و چیلیش، بعد از اینکه شکمش قلنبه میشه و روی تختش دراز میکشه و به هوای ابری اونطرف شیشه زل میزنه و به صدای دریا که نزدیک خونشونه گوش میده و کاری برای انجام دادن نداره، کسی هم نیست باهاش حرف بزنه و حس تنهایی بهش مستولی میشه شروع میکنه از توی کانال "همیشه دوستت خواهم داشت" برام عکس نوشته و متن هایی که متناسب با عشاق و شکست عشقی خوردگان هست میفرسته 

دوستی که تو غم ها خیلی به یاد منه

دوستی که یه اکیپ دوستی داره برای روزهای شادش برای دربند و جمشیدیه و دارآباد رفتنش، برای دورهمی هاش، ولی من بین اونها نیستم!

دوستی که سوال تکراری ش اینه که کسی که شغلش آزاد باشه آیا بهش جواب مثبت میدی؟ خونه نداره هااااا!

دوستی که دغدغه ش اینه آیا با کسی که نامزد کرد اجازه بوسیدن بهش بده یا نه و از من میپرسه تو نظرت چیه!

دوستی که بعد از تعریف از آخرین خواستگارش و جواب منفیش میگه فقط یه 206 داشت، به نظرت کار بدی کردم؟ و من میگم خود دانی!

دوستی که جمله ی آخری که تو هر مکالمه میفرسته اینه "یه روز همو ببینیم"  و اون روز سال هاست که نمیرسه! چون برای من وقت نداره

منی که گاهی سرزده میرم به دیدنش

منی که بیکار نیستم ولی حواسم به همه هست.

منی که میگم هر طور باهات رفتار کردم همونطوری باهام باش نه کمتر نه بیشتر که زحمتت نشه!

نمیخوام هم بگم من خوبم بقیه بدن، همه نقاط ضعف دارن ولی دلم نمیخواد دیوار کوتاهه باشم. بعضی وقتها چقدر تفاوت حس میکنم و حتی به خودم میخندم که یه بار هم از پسری نپرسیدی که درآمدت چنده و خونه و ماشین داری؟ ولی باید بشینم غر زدن های دیگرانو در این زمینه تحمل کنم!

و حتی تحمل کردن جک ها و کامنت هایی که در مورد مسخره کردن دختراست در شوهر کردن و توقعات فضایی دخترا!




+ تا همین الان که داشتم اینا رو مینوشتم 5 تا پیام فرستاد

++با این همه مشکلات-البته از نظر خودت- یک روز هم نمیتونی جای من باشی و زندگی کنی، باور کن.

+++بیایم کمتر غر بزنیم و مشکلاتمون رو نگیم شاید که نه حتما خیلی ها با شنیدنش ناراحت میشن، ما نمیدونیم کسی که میخنده تو دلش چه غم بزرگی رو پنهون کرده، باور کنید.

۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۵:۰۷
خانم فــــــــــ

خانم خرمالو


هیچ وقت دوستم سجاد را از یاد نمی برم ... پسری بود مودب و البته کمی مذهبی . دوچرخه ای داشت بسیار زیبا و به قول معروف دنده کلاجی . 2 کمک فنره  و چه و چه !
بسیار وابسته به دوچرخه مشکی رنگش ...
تماما به او می گفتم حیف است ... چفت و بندش کن ! نا غافل دزد می زند و داغش  به دلت می ماند !
او هم در جواب می گفت : قفل می خواهم که چه ! روزی یک بار برایش  آیت الکرسی  میخوانم که نبرند ! خدا پناهش است ...
شش ماهی جواب داد اما امان از دزدی که نمی دانست این دوچرخه  آیت الکرسی خوانده شده است . برد !
داغش ماند به دلش و یک عمر غلط کردم !
حالا شده داستان ما !انگار  آیت الکرسی خوانده ایم برای عشقمان و هر روز دوستت دارم های بی عمل !
می برند آقا ! داغش به دلتان می ماند ! عمل کنید ...
شاهین شیخ الاسلامی



مثلا همین خانم خرمالو، الان دو - سه هفته هست که دارم برای خواهرم تعریف میکنم که اینقدر بزرگ شده خانم و تپلی شده که نگو! یه سری هاشونو چیدیم گذاشتیم تو جعبه برای فقط و فقط شما. این ها رو تلفنی میگم که دلش آب بشه پر بکشه برای اینجا و بیاد ولی نیومدن.
تا اینکه دو شب پیش خاله ام اینا اومدن و مامانم کل خرمالو ها رو داد بردن :( دیگه تصمیم گرفتم به جای اینکه عاشقانه نگاهشون کنم برم بچینم و بخورمشون،
مگه عمرشون چقدره؟!
مگه عمر ما چقدره؟

دوران طفولیت خانم خرمالو(تقریبا 4-5 ماه پیش)


خانم خرمالو در اوان جوانی








قطعا بهشت جاییکه توش خرمالو فراوون باشه :)
۲۸ مهر ۹۵ ، ۲۳:۴۶ ۵ نظر
خانم فــــــــــ

فردای مه گرفته

هوای ابری، سرد، روزهای کوتاه، انتظار، انتظار انتظار....
ترس از فردا، ترس از خودم، ترس از نگرانی های ادامه دار
پاییزِ لعنتی:(

اگه یه چندتا دلخوشی های کوچیک زندگی هم نباشه ادامه دادن بی معنیه

+کی میگه بخشش لذت داره؟! من که نمیبخشم!
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۱:۵۳ ۶ نظر
خانم فــــــــــ

بلاکیدن-نظردهید پلیز

شما اگر یک کانتکتتون بلاکتون کنه در حالیکه با هم مشکلی ندارید همین چند روز پیش حرف زدید چه کار میکنید؟

این طوری فرض کنید که دو تا شماره داره با اون یکی خطش شمارو بلاکیده و با این یکی پیام میده؟


----------

 چند ماه پیش هم این اتفاق افتاده بود و بعد یک روز منو از بلاکی در اورد، من اصلا به روی خودم نیاوردم، در واقع مهم هم نبود برام، فقط کارش خیلی مسخره به نظر میومد

اول محرم هم دیدم باز با اون خطش منو بلاک کرده وبا این خطش پیام داده ایام سوگواری تسلیت:|

یعنی چی؟؟

اسکرین شات گرفتم و نگه داشتم چیزی نگفتم، منم پیامشو جواب دادم و تمام

چند روز بعد از بلاکی در اومدم

باز هی عاشورا تاسوعا روز قبل روز بعد پیام های مدل مختلف

تا اینکه دیروز تو یه گروهی عضو شدم،  اومد تو پی وی گفت به گروه ما خوش امدید چون اونجا ادمینه

بعد پرسیدم ازش ، فلانی کسی مزاحمتون بشه بلاک میکنید؟

گفت تا حالا کسی مزاحمم نشده مزاحم خانوما میشن و شعور ندارن و اینا

گفتم ولی منو دو بار بلاک کردید و این بار دومش

زارپ اسکرین شات فرستادم

کلی قسم خورد و عجز و لابه که من اینکارو نکردم و معنی نداره اینکار و اشتباه شده حتما و ...آخرشم گفت حتما کار برادر زادمه که با موبایلم بازی میکنه

گفتم چقدر باحال که بلده بلاک کنه بعد دوباره بیاد آنبلاک کنه :/

خواستم خیلی معمولی بگم حالش خوب نیست!

----------- 





۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۳ ۸ نظر
خانم فــــــــــ

راه کج

+واحد تنهایی در ایران: آنلاین بودن!

این رو اونایی که خودشون رو last seen recently کردن بهتر متوجه میشن.


++ دختر امام حسین به اون کسی که داشت خلخال طلاشو از پاش در میاورد و گریه میکرد گفت چرا گریه میکنی؟ 

گفت دارم اموال دختر پیغمبر رو غارت میکنم. دختر امام گفت خب اگر کار بدی است چرا انجام میدهی؟ گفت، نمیتونم، اگه من برندارم یکی دیگه میدزده!

حکایت این روزای ماست، طرف تو بانک وام جور میکنه، درصدی دستمزد میگیره، میگن چرا اینکارو میکنی؟ میگه من جور نکنم یکی دیگه جور میکنه!

دکتره حساب بانکیشو میده میگه علاوه بر هزینه بیمارستان فلان مبلغ رو هم به این حساب بریز، میگن این آیا زیر میزی است؟ میگه همه همکارهام میگیرن، شایدم بیشتر از این رو! عرفش اینه!

خبر دزدی رو میشنویم میگیم نوش جونش، زرنگ بود، فکر کردی بقیه بهترن؟!

و اینطوریه که هیچ وقت هیچ چیز درست نمیشه.

گریه هایی که فرداش درست شدن نباشه به درد عمه یزید میخوره:|


+++کلی کار تلنبار و تنها 1 روز زمان باقی مونده.

۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۴:۰۱
خانم فــــــــــ

برو آنجا که عرب نی انداخت

- یه دوست هندی دارم :) دوست که نه گاهی حرف میزنیم. گاهی هم که چه عرض کنم سالی یکی دو بار اونم سر حرف رو اون باز میکنه اونم در مناسبت های مذهبی- سال 92 آشنا شدیم

شیعه هست

پرسید اونجا چند محرمه؟ گفتم 7 گفت اینجاهم 7 امه. فکر میکرده ایران 8 محرمه. والا من خودم از این تاریخ های قمری سر در نمیارم نمیدونم دقیقا اونایی که شرقی ترن جلوترن یا نه یا اینکه این اصلا استدلال خوبی هست یا نه ولی خب اونم متوجه شده مثلا عید فطر ماها یکی نیست ولی الان عاشورامون همزمان هست.

بعد میپرسه فارسی بلدی؟

میگم بعله زبان مادریمونه ها مثلا!

بعد شعری که پدر پزرگش در طفولیت بهش یاد داده بوده رو برام نوشت گفت فارسیه؟

بعد از نیم ساعت کلنجار تازه فهمیدم "خالیکه" یعنی خالق :|

60 چیز هم اشتباه بوده، پدر بزرگ و مادربزرگش فارسی بلد بودن ولی دیگه مثل اینکه منتقل نشده به نسل های دیگه

این بود شعرش


- امروز پس از دوماه یه دموی تقریبا کامل شده از کار رو نشون دادم. متوجه شدم این کم حرفی من تو جلسه ها باعث میشه یه عده سو استفاده کنن . خانم مدیر پروژه هی میگفت فلان قسمت پیشنهاد من بود(یعنی خودش) مخصوصا وقتی مدیر فنی از یه قسمتی ذوق میکرد سریع میپرید میگفت من پیشنهاد دادم اولش چیزی نمیگفتم ولی دیدم که این موارد همینطوری داره زیاد میشه که خونسرد و صریح گفتم این بخش ها رو تو پیاده سازی خودم به ذهنم رسید با دلایل کاملا منطقی 

والا با این نوناشون، منو مجبور میکنن که اینطوری از تراوشات ذهنیم دفاع کنم وگرنه تو کار گروهی وقتی دو نفر روی یه چیزی کار کردن معنی نداره یکی هی بیاد بگه این کاره منه! و دقیقا چیزی که کارش نبوده.

آخرش هم مدیر فنی کلی تعریف کرد گفت اتفاقا اخیرا یه نمونه مشابه دیدم اینجا(کانادا) که اسپانسر فلان دلار براش پیشنهاد داد. به پول ما میشد حدودا 6 میلیارد بعد من یاد چندر غازی که برای این کار تا حالا دریافت کردم افتادم و کلا همه ی تعریفهایی که شده بود به نظرم با خاک کوچه یکسان بودن. اون اومد مثلا بگه ایده جالب و بکری بوده دیگه متوجه نشد که من اینطوری کلا ممکنه....

... برم و دیگه برنگردم. ...

رفتن هم همیشه فیزیکی نیست یه چیزی میشم شبیه لاک پشت میرم تو لاکم و از اینکه دست و پام کوتاهِ شاکی میشم. 

اینکه شما جایی کار کنید که بهترین سالهای عمرتون و بهترین ساعت های روزتون و بهترین فکرهاتون رو براشون بذارین ولی نتیجه ی نهایی مال اونا باشه، استثمارِ. 



به دیدارم بیا هر شب

 در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

                        دلم تنگ است

بیا ای روشن! ای روشنتر از لبخند!

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها

م.ا. ثالت




۱۹ مهر ۹۵ ، ۰۰:۵۰ ۵ نظر
خانم فــــــــــ

مردگی!


+ بدون شرح!

++ نوشتنم نمیاد، میخواستم یه بخش هایی از کتاب حماسه حسینی رو که دقیقا منطبق با رویدادهای این روزهای ماست بذارم اینجا ولی باز حال ندارم، قدیما خونده بودمش ولی باز هم خوندنش دلچسبه به نظرم، دقیقا تاریخ به صورت پریودیک تکرار میشه، بدون کم و کسری.

+++ دوستان یه دور همی گذاشتن، من بعد از 6 سال میخوام برم ببینمشون، دوستایی که 6 سال با هم حرف زدیم، خندیدیم گریه کردیم، دعوا هم کردیم و کلی مشارکت مجازی ولی از نزدیک ندیدمشون، کمی خوشحالم فقط به این دلیل که یه کار جدید تو روزمرگی هام گنجوندم. 


۱۷ مهر ۹۵ ، ۲۰:۱۹ ۳ نظر
خانم فــــــــــ

خیلی زرد!

این یه مجله فیک نیست، ژورنال ساینس 16 سپتامبر 2016


و اخبار غرور آفرین داخلی !!!


رشد 20 درصدی ایران در تولیدات علمی و کسب رتبه اول جهان

ایران رتبه سوم علمی در جهان

رتبه علمی ایران در 5 دانش روز دنیا

رتبه پانزدهم ایران در تولید علم جهان

من خودم با چشمان خودم دیدم مقاله هایی که چند تا دانشجو نما دادن بیرون براشون انجام داده بودند و اتفاقا استاد هم متوجه شده بود 100 درصد کار خودشون نیست رو در نهایت با اندکی اصلاحات در یه ژورنال داخلی و یه ژورنال خارجی چاپ کرد

با این تفاوت که

اسم اول خودش بود!


:|||||||||||||

۱۴ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۸ ۵ نظر
خانم فــــــــــ

تکراری های من -همون رمز قبلی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۷
خانم فــــــــــ

مای آی پی

در دنیای مجازی به هیچ چیز اعتماد نکنید 

حتی مک آدرس

دیگه چه برسه به آی پی!

دوستی از پشت صحنه پرسیدن فلان جایی هستی؟ از همینجا میگم نه، من خودمم نمیدونم آی پیم چرا اشتباهه

کلا در 80 درصد مواقع آی پی بنده اشتباه نشون داده میشه داداچ! چون اینقدر جدیدا مشکوک شدم که آی پی خودم رو هم چک میکنم و متوجه شدم اشتباهه

خواستم گفته باشم.


۱۲ مهر ۹۵ ، ۰۲:۱۰
خانم فــــــــــ