۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

درد

درد بخشی از زندگی ست. به دردها اجازه دهیم عبور کنند و نگران نباشیم که چه میشود! هر دردی شروع درکی جدید از مفهوم زندگیست. 

در دردها هم صبور باشیم...


منبع:

یه جایی که تا مدتها خونه من بود 

از زبان:

یه همدرد

۱۱ آبان ۹۶ ، ۲۲:۵۳ ۲ نظر
خانم فــــــــــ

این چند وقت

این چند وقت مثل اینکه افتادم رو دُور مرور خاطرات دور

چند جا هست که ازشون واقعا متنفرم

به ترتیب

1- سیدخندان

2- چهارراه کالج

3- شهر ری



2- دو هفته پیش زنگ زدم گفتم یه جلسه حضوری داشته باشیم شرکت ما یا شما

بعدش گفتم ما اخیرا جابجا شدیم وضعیت مناسبی نداریم اجازه میدید بیایم شرکت شما؟  گفت بله یادداشت کنید چهارراه کالج، ...

همونجا یه دلشوره افتاد به جونم

و موقع رفتن تو ترافیک گیر کردیم و یه مسیری رو پیاده رفتیم که جز به جزش رو حفظ بودم و کلا منو بهم ریخت


3- گفتن بریم برای برآورد نیازمندی ها. گفتم بریم و تو مسیر یادم افتاد همون سال همون موقع ها بود که بچه ها گفتن شب قدر بریم شاه عبد العظیم و رفتیم و کلی فکر، کلی صحبت، کلی دعا، کلی طلب خیر دیدن آدم های جدید که چقدر متفاوت بودن، کلی تصمیم، کلی نقشه و آخرش اون شد!

میشه من دعا نکنم؟!


1- هنوز مرور نشده شاید به زودی گذرمون افتاد اونجا


خدایا بخوام حقیقتشو بهت بگم اینه که من جدیدا ازت شاکی ام، مگه نمیگی من هر کسی رو اندازه ظرفیتش آزمایش میکنم؟ من اندازه ام این نیست، میشه تموم بشه؟!

خسته ام

خسته ایم

هممون.



خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است

#ابتهاج

۰۱ آبان ۹۶ ، ۲۱:۳۸
خانم فــــــــــ