داشتم پست الی رو میخوندم در مورد عکس پروفایل هم اتاقی هاش با بی اف هاشون
بعد با خودم گفتم عکس های منو باش، دریا، سنجاقک، در و دیوار، کاسه بشقاب....
واقعا پروفایل شما نشانه شخصیت شماست؟!!
الان من چه شخصیتی دارم؟
این آخری که یه چند برگ گشنیز هست با چند خوشه کوچیک انگور فرنگی، به یاد انگور فرنگی های خونه مادر بزرگم که دایی جان ناپلئون زد کوبید و همه ی دار و درختا رو هم نابود کرد.
دوستم میگه حالا چرا جعفری گذاشتی؟ فامیلی شوهرته؟
میگم نه خنگول جون گشنیزه، گشنیز!
حالا میره میاد صدام میکنه خانم گشنیز!
دوستن اینا؟ هیولان!
یاد اون روزا افتادم،
- یکی از دوستای کارشناسیم زنگ زده بود به اون خطم که من استفاده نمیکنم، اون سیم رو گذاشتم تو موبایل مامانم الکی فقط روشن باشه -خلم- بعد میگه این خط فــــــــ نیست؟ تو تلگرام با شماره خودم چت میکنه ولی میخواد زنگ بزنه به اون زنگ میزنه، اونم خله مثل من!
- من یاد گرفتم آمادگی این رو داشته باشم که چیزایی که خیلی دوست دارم رو زود از دست بدم:(
-این روزا همیشه اتفاقایی میوفته که یاد اون روزا میوفتم. استادم میگفت یکی اومده بود مصاحبه برای هیئت علمی، دکتری ش رو دانشگاه....(دانشگاه قبلیم) خونده بود. گفتم خب! میگه هیچی بارش نبود ردش کردیم.
الان من چیکاره بیدم؟! من بهش مدرک دادم؟ باشه ماها بد شماها خوب :|
جالب اینجاست با این دفعه الان دفعه 4 امه این رو برام تعریف میکنه. این چرا یادش نمیمونه که قبلا هم گفته اینو عَه. فکر میکنم از نشانه های پیری این هست که یه خاطره ای یا چیزی رو 10 بار تکرار میکنیم
مثلا من قبلا گفته بودم از خوابگاه متنفرم ولی بازم امروز یادم افتاد و نشستم غر زدم که چرا من نرفتم خونه بگیرم نمیدونم این دوره لیسانس کپک زده کی دست از سر من بر میداره تیر و ترکش هاش تا مدتها مونده. برای خونه یادمه خانواده گفتن تنها نه به یکی از دوستات بگو که با هم باشین.
منم در واقع میخواستم فقط تنها باشم یه دوستی داشتم بچه آروم و مثبتی بود و تک فرزند. رو مخش کار کردم قبول کرد ولی پدر مادرش قبول نمیکردن میگفتن باید خوابگاه باشی خونه خطرناکه حســــن!
منم بیخیال شدم. بعد من نمیدونم انقدر که خانوادش حساس بودن چطوری انقدر زود شوهرش دادن ؟ الانم یه دوقلو دختر داره(قلب قلب)
الان از اینکه فکر میکنم یه دوره ای نافم به این اون وصل بوده به شدت احساس بدی بهم دست میده.
باز نشستم فکر میکنم الان دارم چیکار میکنم که چند سال دیگه از فکر کردن بهشون حالم بد میشه؟! ولی نمیتونم تشخیص بدم اون کارام چیه.
- یه قانونی هست میگه شما هر وقت لباس رنگ روشن بپوشید مخصوصا شلوار، یه آدم مَشنگی پیدا میشه تو تاکسی/اتوبوس/مترو گند بزنه بهش. دارم از تاکسی پیاده میشم که دختره پیاده شه، هنوز یه پام رو بیرون نزاشتم جفت پا اومد روی پای چپم. کل رد زیره ی کفشش روی شلوار من جاودانه شد. من چطوری باید اعتراضم رو به گوش مسئولین برسونم؟ این قانون قدیما نبود، جدیدا هر روز تکرار میشه:|
- حسود نیستم ولی خب ناراحت میشم از اینکه کاری رو که من شروع کرده بودم به جاهای مهم رسید بعد گفتم من وقت ندارم( در واقع معنیش اینطوری بود پول کمی میدید بابتش) رها کردمش بعد دادنش به یکی دیگه به اسم اون تموم شد و بعد از این مدت با سایز دستی دراز تر از پا برگشتم دیدم دارن جلو چشم من به به چه چه میکنن که ما راضی هستیم
من ناراضیم خب:(
برگشتم روی نقطه ای که چند سال پیش بودم!
- امروز ایرانسل 9 هزار و خورده ای توماااان بهم شارژ مکالمه هدیه داد. بعد هی تو موبایلم میگشتم مثلا کی هست که بخوام یکی دوساعت باهاش حرف بزنم این شارژ یه روزه مفت رو از دست ندم
دیدم کسی نیست.
ایرانسل از ما زرنگتره قاعدتا.
- اون روزا که اینترنت نبود ملت راحت بودن. الان تکون بخورید همه میفهمن در 15 سال پیش چه کارایی کردین. یه تیم تحقیقاتی طوری رو پیدا کردم همون اول کاری گفتم یه آماری از کمیته علمیش و دبیر اکتیوش بگیرم
این صفحه ی کلوب آقای دبیر کمیته هست:))))))))) اون جمله ی قصارش منو کشته!
"غیرخطی بودن زندگی باعث میشود ما موفقیت را اشتباهی به جای مهارت بگیریم"
تا همینجا باشه! تنفس اعلام میکنم، یه چیزهایی بعدا اضافه میکنم.
یه آدمایی هم هستند اسمشون هست شورای تحصیلات تکمیلی!
اینا سال تا سال همدیگه رو نمیبینن
جلسه که عمرا
فقط تو فیش حقوقیشون میاد.
با فاصله 3 سال در میون جلسه میذارن، برای اینکه نونشون حلال بشه. بعد تصمیم میگیرن برای تنوع ضوابط تدوین پایان نامه رو بزنن بکوبن از نو بسازن.
مثلا فاصله خطوط خیلی مهمه باید تغییر کنه اگه نکنه درجه علمی دانشگاه افت میکنه!
یا مثلا فونت، قبلا 14 بوده الان باید 12 بشه.
بعضی جاها 11
اسم دانشجو با فونت 0.5 اسم استاد 35 و بولد!
حالا اینا بماند، فکر میکنم اخیرا یه قانونی اومده( شایدم بوده من نمیدونستم) کسی درسی رو بیوفته بعد پاس کنه نمره قبلیش در محاسبه معدل نمیاد! یعنی اینکه اونایی که اولین بار درسی رو پاس میکنن بوق تشریف دارن. حالا فرض کنید اگه من یه درسی رو میوفتادم این قانون تصویب میشد. نمره درس افتاده به توان منفی سال تولد فرد افتاده با وزنی برابر وزن خود دانشجو در معدل لحاظ شود+ یه پس گردنی. فورا!!!
اگه اون دنیا بگن یه مرحله ای هست شما میتونید از یه سری از نرم افزار هایی که در دنیای پَست باهاش کار میکردین و عذابتون میداده انتقام بگیرین من فعلا تو لیستم دوتا رو نوشتم
اولی، cygwin که یه خبطی کردم نصبش کردم بعد ریمو کردم ولی این شورتکاتش از بین نمیره که هیچ یه فضای مازادی تو هاردم رو گرفته که اصلا نمیدونم چطوری لعنتی رو پاک کنم.
دومی Word بله ورد! به قیافه مظلومش نگاه نکنید نرم افزار بیشعوری هست.
فکر میکنم نصف زندگیم اینطوری تلف شده که تو زباله دانی/ همون سطل آشغال خودمون دنبال یه چیزی میگردم
restore کردن فایل ها از تو سطل زباله!
restore کردن خاطرات کپک زده ی ته مانده مغزم ، مثل خاطرات کابوس گونه ی خوابگاه سابقم!
restore کردن آدمای به درد نخور زندگیم که یه روزی کنار گذاشتمشون ولی میگم شاید عوض شدن، که نمیشن.
restore نه ، بازیافت بهتره.
بازیافت کردن شماره تلفن هایی که سالها پیش پاکشون کردم ولی میدونم لای کتابی، دفتری جایی نوشتمش.
کاش روزایی که هدر دادم رو بازیافت میکردم.
کاش این دفعه نوبت خودم بود.