تصمیم گرفتم اول برم وصال کارتم رو بگیرم بعد برم سرکار، 

انقدر هوا خوب بود به نظرم و چند تا میوه فروشی باحال تو مسیر بودن که گفتم پیاده تا بلوار کشاورز میرم بقیشو بعد یه کاری میکنم

چقدر مسیر های خوبی وجود داره که نرفتم

چقدر مسیر های خوبی هست که رفتم ولی تنها بودم

چه مسیر هایی هم بوده که با چشم گریون رفتم

عینک آفتابی هم خوبیش اینه وقتی داری گریه می‌کنی کسی نمیبینه، البته که ببینن هم نه مهمه براشون نه برای تو، کسی که علنا گریه می‌کنه چیزی برای از دست دادن نداره، بذار بگن دیوونه هست، بگن پر از مشکله، شاید واقعا هم همینه.


دیشب تعداد زیادی کانال

تعداد زیادی اپلیکیشن

و تعداد زیادی از شماره تلفن ها

و تعداد زیادی از عکس های موبایلم رو پاک کردم، یکم حس بهتری دارم ولی تا وصال نهایی و آرامش خیلی مونده...