بالاخره قسمت سفر مشهد امسال ما اول آذر ماه شد و من راضیم و خدارو شکر ان شاالله نصیب همه دوستداران

ماجراهای بامزه طور زیاد داشتیم ولی مثل شباهنگ با ریز جزییات نمینویسم چون خیلی خسته ام:))))

من و خواهرم قرار گذاشتیم یه شب تا صبح تو حرم بیدار باشیم و دعا کنیم و قرآن بخونیم و خلاصه بترکونیم:/ تا حاجت نگرفتیم ول کن ماجرا نباشیم 

ولی برای کسی که سالهاست ساعت یازده شب می‌خوابه این سخته واقعا، رفتیم طبقه پایین و منتظر ساعت ۲/۵ شدیم که برای خانم ها باز بشه بریم زیارت 

یعنی تا اون موقع ده بار بی هوش شدم من و میخواستم دراز بکشم ولی میدونستم خانم های خادم(اسمشونو دقیق نمی‌دونم) میان با وسیله پرپری میزنن تو سرمون، 

ولی خداییش من اگه مشهدی بودم حرم رو برای درس خواندن انتخاب میکردم چون اگه رو کتاب خوابت ببره میاد میزنن تو سرت که بیدار بشی:)

از ساعت ۳ تا ۴/۴۷ که اذان بود برای بیدار موندن کلی شکلات و آب میل نمودم از یه جهت خوب بود از جهتی هم باید به دبلوی سی میرفتم و وضو مجدد، خلاصه داستانی شده بود، چون روز قبلش هم تا ساعت ۵ تو جشنواره کار نوبت من بود که تو غرفه باشم و خستگی کار هنوز در بدنم بود 

به نماز صبح که رسیدیم بعد از اذان خیلی خوشحال بودم که الان سریع نماز می‌خونیم و میریم که حاج آقاهه از هفته وحدت گفت و گفت از احکام گفت و گفت بعد می‌گفت روایت داریم اندازه دوتا اذان باید فاصله بندازیم تا نماز صبح

بعد می‌گفت دقت کنید خواهرا ، برادرا فقط نماز صبح، 

خلاصه از احکام شست پا در سجده هم گفت تاااااااا نماز خوندیم و بعدشم باز ول کن نبود متاسفانه:/

به تجربه هتلی بهتون بگم که تو خیابون امام رضا هتل نگیرید خییییلی دوره به خود حرم و انقد این چند روز من راه رفتم ک در حال موتم! دفعه های قبل اول این خیابون بود و جوونتر بودیم یا هتل تو نواب بود یا تو طبرسی که به نظرم از اینجا بهتره ،

شاید بگید خب با تاکسی برو 

چند باری با تاکسی رفتیم که دربست بود و قیمت زیادی میگفتن به نسبت راه، ولی جالب اینجاست تاکسی های نزدیک حرم به جز دربست نمی‌رن و عملا میگن بیا تیغت بزنیم چون مسافری به همین دلیل پیاده میومدم تا هتل

تا قسمت بعد فعلا

پ.ن: یاد همتون بودم و هستم:)