امشب حس میکنم تو خونه خودمون خوابیدم

چون مامان و بابام اینجان

جدیدا صبح شنبه که میشه میگم پوف باز یه هفته شخمی در این خراب شده رو باید گذروند

خیلی کارمند طوری شدم، حالم بهم میخوره از این سبک زندگی

هر هفته که پنج شنبه ها رو میپیچونم صبح شنبش مدیرم مثل سگ پیت بول میشه

پنج شنبه سرکار رفتن ظلمه، ظلم!


+هوا طوریه که آدم دلش تنگ میشه، بعد که فکر میکنم خب ک چی، میگم خب دلتنگی هم لیاقت میخواد که خیلی ها ندارن، نفس عمیق میکشم و دلم رو گشاد میکنم:/