چند روز پیش وقت دندون داشتم نمیدونستم ساعت 4 وقت دارم یا 5
4.5 خودم رو رسوندم. از منشی پرسیدم نوبت من کی هست گفت 5. رفتم بشینم درحالیکه یه نگاه سنگینی رو حس کردم سرم رو برگردوندم دیدم یه آقایی زُلیده(زُل زده)! یه خانمی هم کنارش نشسته بود که از مدل نشستنشون معلوم بود با هم هستن و اتفاقا متوجه شده که ایشون مدت زیادی در حال زُل هستن.
خلاصه اینا رفتن تو و اومدن بیرون نوبت من شد.
دو تا دستیار دکتر(دوتا دختر) داشتن با هم صحبت میکردن و یکیشون میگفت دیدی فلانی اومده بود؟ و یکی دیگه "باز" همراهش بود؟
و صدای هِر هِر خنده هر دو ....
میگفت دکتر پرسیده دوستته؟ گفته نه آشناییم
پرسید قیافه دختر جدیده چطور بود؟ از قبلیه بهتر بود؟
اون یکی هم داشت از جمالات دختر جدیده میگفت و البته میگفت معمولی بوده و اینا...

نمیدونم چرا من یاد فیلم رگ خواب افتادم. باز به نسبت اون فیلم(کاراکتر ی که کوروش تهامی بازی میکرد و اسمشو یادم نیست) این اقاهه/پسره خیلی مسئولیت پذیر بود. دختر مردمو آورده بود دندونپزشکی و حتی همه هزینه ها هم باهاش بود!

نُکَت داستان:
- خانما معمولا تا 90 درصد از رفتار های یک مرد میتونن تشخیص بدن چیکاره هست و چی تو ذهنشه(هم من متوجه شدم هم خانمی که همراه اون آقا بود) اینکه یه خانمی دزدگیر های خودشو خاموش میکنه دلایل پنهان زیادی میتونه داشته باشه.
- یه آشنایی(خانم) در اینستاگرام فیلم ملی و راه های نرفته اش رو دیده بود و کلی توپیده بود که اینا سیاه نماییه، اغراقه. در مورد رگ خواب هم توپیده بود به شخصیت دختره که آویزونه و حقشه. دوست داشتم براش کلی بنویسم اینکه وقتی یه زن نمیتونه در مسیر زن بودن به مرد درستی دست پیدا کنه و طعمه میشه، نمیشه یک طرف رو مقصر دونست. ضمن اینکه نه "شما خوبید!" کل جامعه گل و بلبله تازه بعضی ها مسئولیت پذیرند و البته به بده بستان هایی که پشت ماجرا داره اتفاق میوفته هم باید توجه کرد که شما توجه نمیکنی. ضمن اینکه زندگی خود طرف رو که شخم بزنی میتوجه میشی برای نگه داری شوهرش به ترفند های مختلفی از جمله تغییر پوشش افراطی، باج دهی به صور مختلف و اغراق بیش از حد، طوری که در هر پستی  میخواد تو چشم ملت فرو کنه من عاشق و مدهوش شوهر و بچه ام هستم و در اونا خلاصه شدم. خب خانم خوب شما غیر از شوهر و بچه هیچ برنامه و سرگرمی و حرف و سخنی از خودت نداری؟ بعد به این افراد تو این فیلم ها میتوپی؟ یه سوزن به خودت بزن بعد یه جوالدوز به دیگران.


+ من امروز از خواب که بیدار شدم یه ندای درونی بهم گفت ببین این مرخصی هایی که داره خاک میخوره رو کِی میخوای استفاده کنی؟ 4 ساعت کار کردن ارزش این رفت و آمد رو نداره . پس بخواب. به ندای درونی گوش دادم و راضیم ازش نخود و لوبیا رو در زودپز ریختم تا شاید یه آشی امشب بخوریم
در هوای بارانی این روزها!