اومدم بلاگ بییییییییییلاخره
34 تا ستاره اون بالا خود نمایی میکرد، یکی یکی خوندم رسیدم به وبلاگ یکی از دوستان که تولدش بوده ظاهرا و علاقه ای به تبریک و این صوبتا نداره
خب چی؟
صحبت از توزیع نرمال شد که من یادم افتاد کل توزیعی ای که زندگی من بر اون اساسه توزیع برنولیه!
و از اونجایی که خیلی وقته از همچین چیزهایی استفاده نکردم یه سرچ زدم روی کل توزیع ها و با فرمولا یاد و خاطره فرایند رو مرور میکردیم
من درس هایی که حذف پزشکی کردم رو خیلی دوست نداشتم، الان نه، برام مهم نیست. از اینکه باید چند جا گواهی نشون میدادم و توضیح میدادم حالم بد میشد. یادمه سر کلاسی که برای بار دوم این درس رو برداشته بودم نشسته بودم و نه سرپا و فقط میرفتم که حضور بهم رسانم
 استاده(!) یه هو بی هوا گفت فلانی راستی چرا حذف کردی؟ مشکلت چی بود؟ که ضربان قلبم داشت هی بالا و بالا تر میرفت و بعد از زل زدن بهش گفتم بعدا توضیح میدم.
باید روز معلم رو به چنین اساتیدی حتما تبریک گفت.
خبر خوب اینکه میخوام تا آخر شهریور منظم برم استخر، امیدوارم از خستگی نمیرم
خبر بد اینکه یکی از همکارای خوبم میخواد از شرکت بره و من نه اینکه به خاطر نبود اون نتونم تحمل کنم نه؛ من هم حس میکنم کم کم باید رخت بربست.


+یه قانونی هست که میگه اکثرا در مورد چیزهایی که میخوای بنویسی نمینویسی و میری یه سمت دیگه. در مورد من که 99.9 درصد صدق میکنه.
++هر چقدر فکر میکنم که یه جایی از این توزیع ها و روابط پیچیده ریاضی استفاده کنم جایی نیست که به کارم بیاد. دنیا خیلی ساده تر این از چیزاست.
+++ یه چیز با مزه اینکه الهی دور کل ایرانیا بگردم من:))) که اندر احوالات مذهبی و مدرنیته گیر کردن. در آن وبلاگ که ذکر شد کامنت ها رو میخوندم که دیدم عزیزی نوشتن
ان‌شاءالله پیک زدنتون هر شب برقرار باشه :)
دو کلمه ان شاء الله و پیک
 ...... بله!
++++فرایند رو هم 20 شدم ولی مثلا با 12 چه فرقی میکنه الان!