آهااان دور هاتو زدی و برگشتی اینجا باز؟!

ای بی وفا


ولی نمیدونه که من هر روز تو مسیر برگشت کلی سوژه تو ذهنم میاد تو ذهنم مینویسم تو ذهنم کم و زیاد میکنم از اینا ++ هم میذارم و حتی دکمه سبزه ذخیره و انتشار رو هم میزنم و میره ...

نمیدونه که من به یادشم



+فردا گفتن صبحونه میدیم بهتون، عدسی، هر کی هم بعد 7.5 بیاد بهش نمیدیم:(

++یه خیابون یه طرفه رو در نظر بگیرید که میشه با تاکسی رفت و میشه پیاده هم رفت. اگه تصمیم بگیرید با تاکسی برید باید تا تهش برید اگه تصمیم بگیرید پیاده برید باید تا تهش پیاده برید. من تصمیم گرفتم پیاده برم، الان وسطش نظرم عوض شده میخوام با تاکسی برم ولی کسی سوارم نمیکنه! میگن مگه قانونشو نمیدونستی؟ میگم نه ! کِی گفتین؟ کی گفت ؟ و من غریبانه و خسته باید تا تهش برم.

+++ عنوان رو یکی از همون روز ها که تو راه داشتم در مورد ++ مینوشتم "هش فانکشن" گذاشته بودم!