اتفاقا همین الان یادم افتاد که 8 ژانویه تولد استیون هاوکینگ بوده!

کسی که ALS داره و طبق متون پزشکی 3 تا 5 سال بعد از شروع بیماری زنده میمونه

و اینا مصادیق در هم شکستن اعداد و ارقام و علوم طبیعی وابسته به ما انسانهاست. فقط میشه گفت ای آدم به الان خودت غره/نا امید نشو نمیدونی چی در انتظارته

بد یا خوب.



مطلب کپی پیستی:
پروفسور هاوکینگ در سال ۲۰۰۶ در مورد بیماری‌اش گفت: «من بیشتر عمرم را در انتظار مرگ بودم، بنابراین زمان برایم ارزشمند بوده. من کارهای زیادی دارم که باید انجام دهم. از هدر دادن زمان متنفرم.»


و جای دیگه گفتن


اگر احساس می‌کنید درون سیاهچاله گیر افتاده‌اید، ناامید نشوید، راه فراری هم وجود دارد.


و میتونم بگم حقیقتا مواردی تو زندگی خودم بوده که به لبه ی پرتگاه نا امیدی رسیدم، چنگ زدم، بریدم و اون بین راهی خودش رو نشون داده که هیچ وقت فکرشو نمیکردم راه رهایی از اون وضعیت هست، یکیش همین مسیری که دارم الان طی میکنم


 تا الان میشه 1 سال و یک هفته هست که من در کار فعلیم هستم و حس عجیبی دارم چون همیشه به یک سال که میرسید یه حس جابجا شدن/ بیرون اومدن میوفتاد تو مغزم که باید تجربه های جدید تری هم کسب کنی ولی الان خبری نیست از اون حس انگار سالهاست که دویدم و خسته ام و الان فقط میخوام از نشستن، بودن و "فقط بودن" لبریز بشم.

نمیدونم فقط بودن مگه چه مشکلی داره که ما آدما میخوایم با دویدن های متوالی اون رو از خودمون دریغ کنیم!


جدیدا کتابی رو به صورت جدی/کاربردی و همراه با نقد(جز برنامه های آتی) دارم میخونم که در پست بعدی شاید اگر عمری بود میام در موردش مینویسم