این روزها قسمت هیجان انگیز زندگی من مترو سواری هست.
رارنده طوری ترمز میکنه که گویی سوار بر موجی در دریا پرت میشیم 4-5 متر اونور تر!
دقیقا این چند روز همینطوری رسیدم خونه . نمیدونم آدما یهو زیاد شدن یا مترو قطار هاش کم شده یا چی مثلا؟

میام این صفحه رو باز میکنم که خیلی چیز ها بنویسم میگم خب که چی؟؟!
بعد چند سطر از در و دیوار مینویسم و ذخیره و انتشار!
دیگه ببیخشد حجم اینترنتتون هدر میره بایت لود شدن این صفحه!
شاید دارم به روزهای طلاق از بلاگ بیان نزدیک میشم.


*عنوان ....ترین حس دنیاست!