از الان دندون تیز کردن برای جوج زدن در هوای نمور شمال و بعدش قلیون چاق کردن و کشیدن!


1.جمعه داشتم برای خودم همینطوری راه میرفتم که پام خورد به گوشه دیوار و انگشت کوچیکه برگشت:(

معمولا این اتفاق میوفتاد ولی این دفعه خیلی شدید بود موج حادثه. به دوست دکترم که معمولا توصیه هاش رو باید برعکس عمل کنم قضیه رو گفتم و یه سری شرح حال گرفت و دستور داد و بعدشم گفت احتمالا آسیب بافت نرمه

ولی من که داشتم از درد میمردم

رفتم بیمارستان نزدیک خونه و خدا رو شکر دولتی بود وگرنه خصوصیا که میگن خانم اول 1 تومن واریز کن یه شب بستری شو یه سری آزمایش خون بگیریم ازت تا شبنه دکتر فوق تخصص انگشت کوچیکمون بیاد ببینتت!

خلاصه عکس رو که دید دکتر جان گفت نشکسته. از اینکه دوستم تونسته بود با دوتا پیام شرح حال تو تلگرام تشخیص درست بده به خود بالیدم و برگشتم خونه.


2.همسایه بالاییمون یعنی دوتا بالاتر یه خانم آقا بودن که خانم باردار بود و به دلیل کوچک بودن خونه از اینجا رفتن و یه زوج هنوز عروسی نکرده اومدن اجاره کردن. 29 اسفند عروسیشونه و الان وسیله ها رو به مدل تهرانیا آوردن چیدن

والا طرفای ما از این رسما نیست بعد از عروسی داماد میاد و عروس و جهاز ماهاز رو برمیداره میبره همین! این آماده خوری ها رو تهرانیا باب کردن فکر کنم- الان نیاین کتکم بزنید!!-

خلاصه که این زوج غیر فرهیخته بیچاره کردن کل ساختمون رو

3 شب اول از ساعت 11 شب تا 3 شب در حال جابجا کردن وسیله و شست و رفت و روب و بالا پایین رفتن با آسانسور و کوووووووبیدن پاشون روی زمین بودن

یعنی این همه انرژی؟؟؟

این همه قدرت کف پا ؟؟؟


3.کی پن شمبه بشه و برم و راحت شم. خدا رو شکر تا 13 ام تعطیلم میتونم نیم ماه تا ساعت 11 صبح بخوابم :)