میدونید اتاق من روبروی اتاق مدیر بخشه، زمانی که ساعت کاری اصلیم تموم میشه و میخوام برم اگه بیرون اتاقم ببینمش احساس نیروی بیخود بودن بهم دست میده:/ درحالیکه کار بدی نمیکنم دارم میرم خونه:|

تازه فهمیدم این اتاقه چرا تا حالا خالی بوده، همه دوست دارن دور از دیدش باشن

ضمن اینکه امروز صدای رگبار ها تا ژوزسف آباد هم میومد

یه چیزی که از بچگی برام سوال بوده اینه که این تیرهای هوایی آخرش به کجا میخورن؟

یعنی این تیری که شلیک میشه بعد که سرعتش کم میشه بالاخره میوفته رو زمین، اینا به سر و صورت و چش و چال مردم اصابت نمیکنه؟

یا اینکه من تصور درستی از گلوله ندارم!!!