بعد از یه سنی دیگه اون آدم سابق نمیشیم!


شما رو نمیدونم ولی من وقتی کارام گیر میکنه شروع میکنم به خودم گیر دادن و پیدا کردن عیب و ایرادا حتی رو صورت، 

حساب کردن اینکه که کجا رو بد رفتم، کجا بهم بد کردن، کجا رو دیگه نرم تا تکرار نشه، چی رو بذارم کنار...

آدمی که استرس داره احتمال اینکه صورتش جوش بزنه هست.

جوش صورت بیشعور ترین بیماری نوع بشر هست که تا الان من گرفتارش شدم، الان یه صورت پر از آکنه رو تصور نکنید لطفا، قضیه اینه آدمی که در 15-16 سالگی که کل ملت صورتشون جوش جوشی بوده و واسه اون نبوده و نه تنها اون سن حتی بعدشم هیچوقت جوش رو به خودش ندیده الان با چند تا جوش اونم زیر پوستی زمین و زمانش به هم میریزه!

که چرا من و چرا الان؟!

تو این سن جوش زدن کار مسخره ایه

بعضی وقتا میبینم چقدر ترتیب زندگی متفاوتی دارم نسبت به بقیه، دوستم عکس بچه دوستشو که هم سن ماست میفرسته برام و من دارم فکر میکنم با جوشها چیکار کنم!

دو هفته پیش رفتم دکتر، میگم من شاکی هستم از این جوشها

میگه عادیه، جوش بالای 25 سالگیه!

میگم دارویی درمانی ، به خدا من دستکاری نمیکنم:/

میگه درمان که نداره اینا رو بزنی بعد باید بیای لیزر کنم تازه بعدشم باید دارو مصرف کنی بعدشم اینکه کاملا معلومه بهش دست میزنی. پوستتو پرتغالی کردی

-_-

به قول خواهرم بالاخره باید دوتا ایراد ازت میگرفت که مشتاقانه بری دارو بگیری و بازم پیشش بری، یه طرف قضیه ی مشتری نگهداری اینه که بیمار خوب نشه و مدام فکر کنه بدون داروها صورتش به ورطه نابودی میره!

خلاصه با دارو و اینا نزدیک 200 تومن برا 2 دوتا جوش سلفیدم!


و بعد نشستم فکر کردم دیدم مشکل یه چیز دیگه بود و من کجا رفتم

چرا آخه اونوقت!