لابلای حرفاش گفت تو اینستا عکسای فلان جا و .... ( یعنی عکساش اونجاس ) منم گفتم از عکسshare کردن خوشم نمیاد! وبلاگ بهتره.
بعد اصرار کرد آدرستو بده
:| ندادم
گفت ولی یه روزی بده!
چیزی نگفتم.
 ولی من صفحه اینستاشو چند روز یه بار نگاه میکنم، عکساشو میبینم، حتی تعداد فالوور هاشو میدونم، حتی عکسای اونایی که لایکش میکنن رو هم میبینم.
فضول هم نیستم.
ولی اون آدرس اینجا رو نداره، به این میگن ؟! ....

امروز با مامانم یکم وسایل آشپزخونه و خونه خریدیم، 
حس خرید جهیزیه داشتم، مامان بابای من اعتقادی به جمع کردن جهیزیه به صورت خورده ریزه و در سالیان متوالی ندارن، میگن به موقع در یک زمان محدود همه چیز میخریم، برای خواهرمم همین کارو کردن.
تازه امروز متوجه شدم یکی از راه های درمان افسردگی خانم ها خرید لوازم آشپزخونه هست، خیلی ذوق مرگ کننده هست حتی برای من که به غذاهای سه سوته و بخار پز و اصلا خام علاقمندم، الکی هم میگم خام و بخار پز مفید تره تا تنبلی م رو بپوشونم
اینو نگم چی بگم؟! وگرنه کی( چه کسی ) کلم بروکلی بخار پز شده و البته بی نمک رو به قورمه سبزی چرب و چیلی ترجیح میده:-[

اتفاق غیر منتظره این هفته مثلا چی میتونه باشه؟
آخه وقتی فکر همه چیز رو میکنم دقیقا چیزی اتفاق میوفته که فکرش رو نکردم!