یه دوستی دارم که جمعه ها بعد از خوردن ناهار چرب و چیلیش، بعد از اینکه شکمش قلنبه میشه و روی تختش دراز میکشه و به هوای ابری اونطرف شیشه زل میزنه و به صدای دریا که نزدیک خونشونه گوش میده و کاری برای انجام دادن نداره، کسی هم نیست باهاش حرف بزنه و حس تنهایی بهش مستولی میشه شروع میکنه از توی کانال "همیشه دوستت خواهم داشت" برام عکس نوشته و متن هایی که متناسب با عشاق و شکست عشقی خوردگان هست میفرسته 

دوستی که تو غم ها خیلی به یاد منه

دوستی که یه اکیپ دوستی داره برای روزهای شادش برای دربند و جمشیدیه و دارآباد رفتنش، برای دورهمی هاش، ولی من بین اونها نیستم!

دوستی که سوال تکراری ش اینه که کسی که شغلش آزاد باشه آیا بهش جواب مثبت میدی؟ خونه نداره هااااا!

دوستی که دغدغه ش اینه آیا با کسی که نامزد کرد اجازه بوسیدن بهش بده یا نه و از من میپرسه تو نظرت چیه!

دوستی که بعد از تعریف از آخرین خواستگارش و جواب منفیش میگه فقط یه 206 داشت، به نظرت کار بدی کردم؟ و من میگم خود دانی!

دوستی که جمله ی آخری که تو هر مکالمه میفرسته اینه "یه روز همو ببینیم"  و اون روز سال هاست که نمیرسه! چون برای من وقت نداره

منی که گاهی سرزده میرم به دیدنش

منی که بیکار نیستم ولی حواسم به همه هست.

منی که میگم هر طور باهات رفتار کردم همونطوری باهام باش نه کمتر نه بیشتر که زحمتت نشه!

نمیخوام هم بگم من خوبم بقیه بدن، همه نقاط ضعف دارن ولی دلم نمیخواد دیوار کوتاهه باشم. بعضی وقتها چقدر تفاوت حس میکنم و حتی به خودم میخندم که یه بار هم از پسری نپرسیدی که درآمدت چنده و خونه و ماشین داری؟ ولی باید بشینم غر زدن های دیگرانو در این زمینه تحمل کنم!

و حتی تحمل کردن جک ها و کامنت هایی که در مورد مسخره کردن دختراست در شوهر کردن و توقعات فضایی دخترا!




+ تا همین الان که داشتم اینا رو مینوشتم 5 تا پیام فرستاد

++با این همه مشکلات-البته از نظر خودت- یک روز هم نمیتونی جای من باشی و زندگی کنی، باور کن.

+++بیایم کمتر غر بزنیم و مشکلاتمون رو نگیم شاید که نه حتما خیلی ها با شنیدنش ناراحت میشن، ما نمیدونیم کسی که میخنده تو دلش چه غم بزرگی رو پنهون کرده، باور کنید.