با هم مهربون باشیم.



قضیه اینه که آدما به اندازه کافی زخمی هستن

به اندازه کافی خسته هستن و درگیرن

به اندازه کافی تو زندگی مشکلات دارن که حتی نمیتونن بشمارنشون

به اندازه کافی از زوایای مختلف جامعه بهشون فشار میاد


ما سعی کنیم حداقل با حرف زدنمون نمک روی زخماشون نپاشیم.

================================

چند تا از پیام هاش اینا هستن:


-چیکار میکنی؟

-هنوز بیکاری؟

-دستت تو جیب پدر بدبختت میره؟( دقیقا همین عبارت)

-گیلان مگه جای زندگیه؟

-دریای شمال همش گِلیه حالم ازش به هم میخوره.

-آخرین دریافتیمو خودشون .........زدن!( این جمله ی خبری در جواب پرسش "چه خبرا؟" گفته شد)

-خب فلان کار رو بکنی که چی بشه؟

-الان مثلا راحتی؟

=====================================


این آدم برای من مثل یه کیس هست که روانشناس ها بهش به دیده ی یک فردِ دارای اختلال شخصیتی نگاه میکنن.

به نظرتون این جمله هایی که نوشتم چند درصد بار منفی به همراه داره؟ و البته به دور از ادب!


دقیقا مثل یه روانشناس، دونه دونه مشکلات حرف زدن و تربیتی و تعاملی این آدم رو با ذکر مثال و توضیح واضحات براش نوشتم و بهش گفتم حتما قبل از صحبت کردن در مورد حرفاش "فکر" کنه و اگه نمیتونه فکر کنه بهتره لال شه!

این آدم 30-29 ساله و دکتری حرفه ای هست. پرواضحه تحصیلات آکادمیک به هیچ وجه نتونسته تو صحبت کردن و طرز برخوردش تاثیری داشته باشه، حالا طرز فکر پیشکش.


 با هم مهربون باشیم.