زیییییییینگ زینگ

+ ببین میدونی چی شده؟ گفتن HR فریز شده! تا چند ماه دیگه...

- حالا خیلی هم مهم نیست من جاهای دیگه رو هم مد نظر دارم.


بعد از ایده نانوا شدن، یه ضرب العجلی تعیین کردم که طی اون مدت اگه کار مورد نظرمو پیدا نکنم برم مثل اجداد و نیاکانم کشاورز بشم.درسته خدا کشاورزا رو زیاد دوست نداره1 ولی سرو کله زدن با گیاها خیلی بهتر از آدما و جانداراست. حداقلش اینه که شغل شریف بیکاریم دیگه مایع(!) "شرمندگی" نمیشه.

شرمنده شدن درد منو دوا نمیکه.

بوته خیار و درخت خرمالو


1 قابیل جان کشاورز بودن و یه بخشی از محصولات زمینشو به خدا هدیه داد و هابیل جان چند راس بع بعی تپل مپل. اینطوری بود که بع بعی مورد پسند خدا قرار گرفت و هدیه قابیل نه!!! قابیل بعد از حسادت برادرشو میکشه و مورد لعنت خدا قرار میگیره!


+ خدایا میشه بگی محصولاتش چه مشکلی داشت که قبول نکردی؟ حالا بعدا چرا لعنتش کردی آخه؟

نمیدونم چرا هر وقت این داستانا رو میخونم میگم چرا تبعیض قائل شیم که حس حسادت یک انسان نادان یا مثلا فرشته ای مثل شیطان برانگیخته بشه، و انسان کاری که نباید رو بکنه بعد تا N نسلش تقاص پس بدن!


++ به دلیل داشتن درون مایه مذهبی کامنت ها بسته هستن.